مشایی تنها یک شخص منفرد در دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی نیست که اشتباهی وسط اهرمهای ضامن بقای جمهوری اسلامی افتاده باشد و تنها نان دوستی خشک و خالی با احمدی نژاد را بخورد. اتفاقاً مصادر قدرت سیاسی جمهوری اسلامی وقتی ناسیونالیسم ایرانی را در خدمت بگیرند، کمونیست ها باید از این بابت جشن بگیرند. چه حکومتی بهتر از جمهوری اسلامی میتواند بی اعتباری و حقارت بی چون چرای ناسیونالیسم ایرانی را نشان مردم بدهد؟ در شرایطی که کمونیستها نیز شاید مشکل داشته باشند تا بتوانند آنطور که باید و شایسته است بی اعتباری و هرزگی سیاسی ناسیونالیسم را نمایان کنند، جمهوری اسلامی سفرۀ ناسیونالیسم باستانگرا و نیمه باستانگرا و یکچهارم و یکهشتم باستانگرا و النهایه ناسیونالیسم پروغرب ایرانی را در داخل حکومت خودش گشوده است و یا حداقل دارد تلاش میکند تا گشایش حضورش را وسط اهرمهای نگهبان حکومت اعلام کند.
ناسیونالیسم ضد امپریالیسم دیگر کیمیاست. اگر هم وجود داشته باشد تنها میتوان در میان اجزای کوچکتر حکومت اسلامی و حواشى چپ اسلام زده پیدایش کرد. بگذار جمهوری اسلامی بازی با کارت ناسیونالیسم ایرانی را شروع کند. چه فرصتی بهتر از این که کمونیستها در نشان دادن بی اعتباری و حقارت سیاسی و اجتماعی مطلق هرکدامشان، نمایش را به شکست مفتضحانۀ هردوشان بکشانند.
رقیب اصلی آلترناتيو سوسياليستى طبقه کارگر در تعیین تکلیف نهایی با سرمایه داری ایران، ناسیونالیسم پروغرب ایرانی است. این را فراموش نمیکنیم. برای ناسیونالیسم فرقی نمیکند که از کدام راه و از طریق کدام امکانات وارد معرکۀ نجات نظام سرمایه در ایران میشود. از طریق ارکان خود جمهوری اسلامی در حال حاضر برایش مقدورترین و در عین مفتضح ترین است. اتفاقاً ″ایدئولوژی″ و تئوریهایش هم برایشان فراهم است. ″اسلام خلص ایرانی″، چرا که نه؟ آنهم از جنس ″شیعه گری″، یک دنیا مواد و مفاد میتوان برای ″اسلام عزیز ایرانی″ در آن پیدا کرد. آخوندهای اولیۀ شیعه گری در فلات ایران نسلهای بعدی موبدان مسلمان شدۀ ساسانی هستند. فقه و قوانین مدنی شیعه گری در بسیاری موارد مطابق فقه موبدان ساسانی است. حاکمان و منادیان دین، همیشه دین و مذهب ِ از راه رسیده و شکست خورده از آن را با عادات و باورهای تسلیم گرایانه و سلطه پذیرانۀ گذشته و موجود مردم آشتی میدهند و با آن تلفیق میکنند و در حقیقت دین را اقلیمی اش میکنند. بدین سبب اسلام ِ شیعه گری راحت تر میتواند ناسیونالیسم ایرانی را به خدمت بگیرد. میتوان ملاهای ناسیونالیست و جدیدی تربیت کرد. میتوان سر ″آقا″ عمامه با نیم تاج گذاشت. همۀ این کارها و بسیار دست آوردهای جدید و کارهای کارشناسی شده دیگر قرار است در برنامه چشم انداز نیست سالۀ جمهوری اسلامی گنجانده شود.
وقتی احمدی نژاد میگوید که کوروش پیغمبر بود یعنی اینکه ″ما اصلاً از همه زودتر خودمون پیغمبر داشتیم. اول و آخر پیغمبرا اصلاً آبا اجداد خودمون بودن بابا، هنوز فکر میکنید ما از سران اسرائیل کمتریم؟″
چفیه بسیجی انداخت گردن سرباز هخامنشی. حالا مهریه اش چند هست؟ قرار است اول از همه مجلس بعد از تعطیلی سرش دعوا کند و بعد رقم را اعلام کنند. آگاهان حکومت نیوز میگویند ممکن است مجلسیان قیمت مهریه را تصویب نکنند. گفته میشود آقا زادۀ مطهری با ببو توکلی قرار است سنگ تمام بگذارند تا اصلاً این ″پیوند نامیمون″ پا نگیرد چه رسد به اینکه روی قیمت مهریه چانه بزنند. همۀ این کارها هم ولایی است. قرار است مقام ولایت رفته رفته زیر بار قبول این جور چیزها برود. اگر هم نرود ممکن است سقف بارگاه فرو بریزد.
از کشیش جونز هم آبی گرم نشد تا یک کامیون قرآن آتش بزند. ″آقا″ هرچه دعا کردند این معجزه اتفاق نیافتاد. حسین شریعتمداری قرار است چند تا مأمور در لباس کشیش به آمریکا بفرستد تا چند جلد قرآن در محل ساختمانهای فرو ریختۀ نیویورک آتش بزنند و بازار قیل و قال جمهوری اسلامی از این بابت دوباره داغ شود.
رفسنجانی انگار که روی آهن گداخته نشانده اش باشند، امانش بریده و فغانش به آسمان شد، از پا گرفتن این داستان. آخرین حرفهایش نشان میدهد او مطمئن است که اسلام و چهارده معصومش و روی همۀ شان امام (ره) هم ملعبه این بازی آخر سرمایۀ اسلامی در قدرت خواهد شد. میگویند دیروز به دیدن ″آقا″ رفت و دوتایی چند ساعت نشسته بودند و بِروّبِر همدیگر را نگاه میکردند و بعد از آن از پیش ″آقا″ بیرون آمد و آن داد و فغانها را سر داد.
بکارگیری ناسیونالیسم ایرانی در مرکز دستگاه سیاسی و قدرت حکومتی نشانه ناگزیری و استیصال مفرط جمهوری اسلامی در تمدید عمر این حکومت است. بازی در عین جدیتش برای بخشهای قدرتمند سرمایه اسلامی در ابعاد و اشکالی که دارد طرح میشود بیشتر به کمدی شبیه است. نمایش کمدی ناسیونالیسم ایرانی در بارگاه حکومت اسلامی!
چهاردهم سپتامبر ۲۰۱۰